مارکس پس از مارکسیسم

کتاب مارکس پس از مارکسيسم خواننده را تشويق به درک مارکس از راه هاي جديد مي کند راه هايي که ديگر با موانع تفسيرهاي مارکسيسم سياسي که مدت ها به مباحث، مارکسيست ها و غير مارکسيست ها هر دو، سايه انداخته بود، روبه رو نيستند. کتاب شرح گسترده و قابل دسترسي از فلسفه ي مارکس به دست مي دهد و بر رابطه ي وي با هگل تاکيد مي کند.
مارکسيسم هميشه مدعي داشتن رابطه يي ممتاز به ويژه با تئوري هاي مارکس بوده و هنوز هم هست، و نوعا ديدگاهي از مارکس به دست مي دهد که وسيعا مورد پذيرش مارکسيست ها، غير مارکسيست ها و حتا ضد مارکسيست ها، متاسفانه بدون وارسي دقيق است.
اين کتاب استدلال مي کند که نفوذ مارکسيسم سياسي، بينش فلسفي اساسي مارکس را محو، دگرگون، کژتاب و غير قابل دسترسي مي سازد، و تمرکز آن بر بازيابي انديشه هاي فلسفي مارکس، نه در تضاد که در چارچوب گسترده ي هگلي است.
اکنون که پايان نفوذ جهاني مارکسيسم را شاهد بوده ايم، شايد براي نخستين بار، بتوانيم تصويري از مارکس به مثابه ي فيلسوفي به دست دهيم که شروع به تفکر در چارچوب سنت فلسفي آلمان کرد و در آن نيز باقي ماند.