آوای یخ و آتش (6)(طوفان تیغ ها)(2)

وزن 420 گرم
نویسنده

مترجم

ناشر

شابک

9786226826525

تعداد جلد

1

تعداد صفحه

366

قطع کتاب

شومیز

جلد کتاب

رقعی

زبان کتاب

فارسی

مردی با زره سیاه و ردایی صورتی رنگ با لکه های خون به سوی راب رفت. «جیمی لنیستر احترام و ادبش را رساند.» خنجرش را در قلب پسرش فرو برد و چرخاند. راب عهدش را شکسته بود اما کاتلین عهدش را نگه داشت. موی ایگان را کشید. به شدت. گلویش را تا مغز استخوان درید. خون گرم روی انگشتانش جاری شد. زنگوله های کوچک ایگان می نواختند. جینگ جینگ جینگ جینگ. طبل می کوبید بوم دوم بوم دوم بوم دوم…
یکی خنجر را از دستش گرفت. اشکش از گونه هایش سرازیر شد. مثل سرکه سوزنده بود. ده زاغ وحشی صورتش را با چنگ تیزشان می خراشیدند و رگه های باریک گوشتش را می دریدند و شیارهای عمیق سرخ خون بر جا می گذاشتند. مزه ی خون را روی لبش چشید. به قطره های خون نگریست. خونی که روی انگشتان کشیده اش تا روی مچ و آستین هایش پایین می رفت. کرم های تنبل سرخی روی دستان و زیر لباسش می خزیدند. قلقلکش می دادند. خندید. بعد خنده شد یک جيغ. یکی گفت: «دیوانه شده. عقلش را از دست داده.» دیگری گفت: «راحتش کنید.» و دستی سرش را عقب کشید. همان طور که او سر جینگل بل را عقب کشیده بود. کاتلین فکر کرد نه موهایم را نکنید. ند عاشق موهایم است. بعد تیغ بر گلویش نشست و نیشی سرخ و سرد.

7.0 

ویژه

7.0