گرینگوی پیر

وزن 240 گرم
نویسنده

مترجم

ناشر

شابک

9789642091676

تعداد جلد

1

تعداد صفحه

186

قطع کتاب

شومیز

جلد کتاب

رقعی

زبان کتاب

فارسی

گرينگوي پير تصويري از ماجراهايي است که بر آمبروز بي‌يرس، نويسنده و روزنامه‌نگار امريکايي، رفته است. بي‌يرس در 71 سالگي به مکزيک رفت تا در انقلاب 1910 مکزيک شرکت کند و در آن‌جا، آن‌چنان که مي‌خواست، باشکوه بميرد. بي‌يرسي که فوئنتس خلق کرده قهرماني انقلابي و تنگ‌‌حوصله است که هرچند اسير فکر مرگ است اما در بيابان‌هاي مکزيک زندگي تازه‌اي مي‌يابد. فوئنتس در اين رمان به رابطه‌ي ايالات متحد و مکزيک نيز مي‌پردازد. گرينگوي پير رماني سرراست و آکنده از ماجراست که برخلاف پوستانداختن، اثر ديگر فوئنتس، براي طيف گسترده‌تري از مخاطبان جاذبه دارد. ترجمه‌ي انگليسي گرينگوي پير اولين اثري است که از نويسنده‌اي مکزيکي در شمار کتاب‌هاي پرفروش ايالات متحد بوده است.
کارلوس فوئنتس در يازده نوامبر 1928 در پاناما متولد شد. پدرش، رافائل فوئنتس بوئتيگر، ديپلماتي مکزيکي بود و به‌همين‌خاطر کارلوس دوران کودکي‌اش را در کشورهاي مختلف قاره‌ي آمريکا گذراند. چهارساله بود که پدرش به کار در سفارت مکزيک در ايالات متحده‌ي آمريکا مشغول شد. سال‌هاي دبستان را در واشنگتن دي‌سي گذراند. در سال‌هاي زندگي در واشنگتن اوضاع بر وفق مرادش بود تا اين‌که در 1938 رئيس‌جمهوري وقت مکزيک، لاسارو کاردناس، دارايي شرکت‌هاي نفتي خارجي را ملي کرد و «بناگهان و به‌گونه‌اي شگفت‌انگيز، من آدم نجس مدرسه شدم.» در دوازده‌سالگي با خانواده‌اش به شيلي منتقل شد و در آن‌جا به دبيرستان رفت. سال‌هاي اقامتش در شيلي هم‌زمان بود با پيروزي کمونيست‌ها و سوسياليست‌هاي شيلي در انتخابات رياست‌جمهوري و او جنب‌وجوش سياسي دموکراتيک‌ترين ملت آمريکاي جنوبي را به‌چشم ديد و همان‌جا به ديدگاه‌هاي سوسياليستي گرايش يافت. در تمام سال‌هايي که در دوران کودکي و نوجواني به‌دور از مکزيک زيست به خواست پدرش پيگير فرهنگ و تمدن مکزيک بود. «پدرم مرا وامي‌داشت که تاريخ مکزيک را بخوانم و از نام‌ها و رؤياها و شکست‌هاي مکزيک سر دربياورم. آن‌روزها فکر مي‌کردم مکزيک کشوري نابوده است که پدرم از خود درآورده تا خوراکي ديگر براي تخيل کودکانه‌ي من فراهم کند» و وقتي در شانزده‌سالگي براي نخستين‌بار به مکزيک رفت که در آن‌جا ماندگار شود هويت و زبان خود را جست‌وجو کرد. او در دانشگاه ملي مکزيکو در رشته‌ي حقوق تحصيل کرد. سپس در 1949-1950 به ژنو رفت و تحصيلات حرفه‌اي خود را در انستيتوي مطالعات عالي تکميل کرد. از آن سال تا 1959 به مشاغل سياسي پرداخت و البته ادبيات را نيز پي گرفت. اولين اثر ادبي‌اش در 1954 منتشر شد که مجموعه‌اي از داستان‌هاي کوتاه بود و نخستين رمانش، آنجا که هوا صاف است را در 1958 نوشت که شهرت و اعتبار فراواني برايش به ارمغان آورد. فوئنتس پس از موفقيت آنجا که هوا صاف است مشاغل ديپلماتيکش را رها کرد و تمام‌وقت به نوشتن پرداخت. او در 1959 به هاوانا رفت و شاهد انقلاب کوبا بود و مقاله‌هايي در حمايت از فيدل کاسترو نوشت. در همين سال با ريتا ماسدو، بازيگر مکزيکي ازدواج کرد. در فاصله‌ي سال‌هاي 1959 تا 1962 نشريه‌ي ادبي معروف ال‌اسپکتادور را تأسيس کرد و دو رمان مرگ آرتميو کروز و آئورا را نوشت. فوئنتس در 1975 تا 1977 در قامت سفير مکزيک در فرانسه خدمت کرد و در اعتراض به انتصاب رئيس‌جمهوري سابق، گوستاوو دياز اورداز به سفيري مکزيک در اسپانيا استعفا داد. همچنين در سال‌هاي پس از 1977 به تدريس در دانشگاه‌هاي مختلف از جمله پنسيلوانيا، کمبريج، هاروارد، پرينستون و کلمبيا پرداخت. در طول سال‌ها آثار برجسته‌اي از اين نويسنده‌ي مکزيکي به‌جا مانده: مرگ آرتميو کروز، آئورا، پوست انداختن، گرينگوي پير، نبرد، درخت پرتقال، سر هيدرا و… عبدالله کوثري، مترجم آثار فوئنتس به فارسي در مقدمه‌ي کتاب از چشم فوئنتس مي‌نويسد: «فوئنتس نويسنده‌اي است که توانسته از سرچشمه‌هاي گوناگون فرهنگ انسان در گذشته و حال سيراب شود، در فرهنگ و ادبيات ملت‌هاي بسيار کند‌و‌کاو کند و از هر يک خوشه‌ها برگيرد. با اين‌همه، او در عين فرا رفتن از مرزهاي ملي و منطقه‌اي نويسنده‌اي مکزيکي‌-‌امريکاي لاتيني باقي مانده است.» کارلوس فوئنتس در 15 مه 2012 بر اثر خونريزي شديد داخلي درگذشت.

5.0 

ویژه

5.0