مادرانه
احمد نبود دور و برم رو نگاه کردم سراسیمه فریاد زدم. حاج محمود از خواب پرید به من نگاه کرد و به جای خالی احمد، از چادر بیرون دوید و من هم به دنبالش…
تا چشم کار می کرد کویر بود و شن و ماسه. او رفت بدون جای پایی…
3.0 €
ویژه
3.0 €