ماجرایی که می شود آن را انکار کرد
| وزن | 125 گرم |
|---|---|
| نویسنده | |
| ناشر | |
| شابک |
9786008746102 |
| تعداد جلد |
1 |
| تعداد صفحه |
93 |
| قطع کتاب |
شومیز |
| جلد کتاب |
رقعی |
| زبان کتاب |
فارسی |
تو يک روز صبح چشمهات را باز مي کني و متوجه مي شوي چيزي توي اتاقت تغيير کرده است . بيش از همه نور تندي است که چشمانت را مي زند. چشمانت را مي مالي و مي بيني آفتاب درست روي صورتت تابيده است،آن هم از جايي که بايد سقف اتاقت باشد.خوب که نگاه مي کني مي بيني اصلا سقفي در کار نيست و فقط تيرهاي آهني کج شده اي از قسمت باقي مانده ي بالاي سرت بيرون زده اند.تابلوي مزرعه آفتاب گردان ونگوک روي ديوار و گلدان شيشه اي گياهان آبزي توي آن هم نيست.در جايش منظره ي بازي از دشت است که در جاي جاي آن خانه هاي نيمه ويران ديده مي شود .زني که چادرش را دور کمرش بسته است،جلوي خانه اي که سقف آن فروريخته دارد،روي طناب لباس آويزان مي کند.
3.0 €
ویژه
3.0 €