زمان ملاقات ها

وزن 130 گرم
نویسنده

ناشر

شابک

9786229808863

تعداد جلد

1

تعداد صفحه

140

قطع کتاب

شومیز

جلد کتاب

پالتویی

زبان کتاب

فارسی

توی پیاده‌رو کنار هم راه می‌رفتند. دوباره باران گرفته بود، ولی آن‌قدر ریز که موها را زورکی خیس می‌کرد. بهمن به خاطر باران، غروب و رافا که دوشادوشش می‌آمد، حس می‌کرد در رؤیا غلتیده است. حسی مشکوک، شاید به سبب شباهت با برخی خواب‌های شبانه‌اش. اغلب خواب گردش‌های موهومی می‌دید که در آن‌ها آسمان همیشه گرگ‌ومیش بود. گذرگاهی پُردارودرخت می‌دید و در عمق راه کودکی‌اش را که انگشتانش به انگشتانی زنانه گره خورده بود. خواب‌ها همواره ضرباهنگی یکنواخت داشتند؛ راه‌رفتنی مدام بی‌هیچ فرازوفرودی. ضربه آنجا کاری می‌شد که سرش را بالا می‌گرفت تا به زنِ همراهش چیزی بگوید، ولی به جای صورت یک هالۀ روشن می‌دید. درست مثل عکسی که در اثر نور زیاد خراب شده باشد.

4.0 

ویژه

4.0