خانه بزرگ سبز و پرده های آبی

وزن 232 گرم
نویسنده

مترجم

ناشر

شابک

9786006414270

تعداد جلد

1

تعداد صفحه

229

قطع کتاب

شومیز

جلد کتاب

رقعی

زبان کتاب

فارسی

من واقعا افتخار ميکردم که خواهرم توي حوض خفه شده. همه با من خيلي مهربان شده بودند و کلي بهم هديه و خوراکي دادند. معلمم حتي بغلم کرد و بوسيدم. براي من روز فوق‌العاده‌اي بود و خيلي خوشحال بودم. وقتي که عصر آن روز به خانه رفتم ، باز همه را غصه دار ديدم. کاش ميشد آنها را هم با خودم ببرم مدرسه و خوشحالشان کنم.
خانه بزرگ سبز
با اخم‌هاي درهم کشيده، نگاهي به من انداخت و گفت: «تو الان دوازده سالت شده؛ اگر شوهر کرده بودي، دو تا بچه داشتي.»
خانه بزرگ سبز
لب‌هايش را با دستمال سفره پر رزق و برقش پاک کرد و غرولند کنان گفت: «شما مي‌آييد اينجا، زبان ما را ياد ميگيريد، ادبيات ما را ياد مي‌گيريد، فرهنگ ما را ياد مي‌گيريد، آن وقت چيزهايي را که از خودمان ياد گرفته‌ايد به ما تدريس ميکنيد.»
با غرور تمام گفتم:«قشنگي موضوع در همين است.»
پرده‌هاي آبي

4.0 

ویژه

4.0