بساوایی
| وزن | 50 گرم |
|---|---|
| نویسنده | |
| ناشر | |
| شابک |
9786229445310 |
| تعداد جلد |
1 |
| تعداد صفحه |
44 |
| قطع کتاب |
شومیز |
| جلد کتاب |
رقعی |
| زبان کتاب |
فارسی |
یک. راوی است و می توان او را بازیگر و یا نقال در نظر گرفت. البته که می تواند نویسنده هم باشد.
این قصه ی اون دو نفره. آقای اتفاقی بزرگ و ندیده ی دختریش. سرنوشت مشترک این دو نفر كوريه. وقتی خیاطباشی، با یکی از زن های حرمسرا رو هم می ریزه، چشم هاشو در میارن و مجبورش می کنن تا سوزن بزنه و قیچی کنه و لباس بدوزه. تنها چیزی که براش می مونه، دستاشه. لامسه. این روزا بهش میگن بساوایی. باکلاستره. ندیده ی دختریش که اسمی ازش نمی بریم، چون خودش خواسته که گمنام بمونه، یه قصه ی اساطیری در دوران معاصره. پسری که از فراق یار و از شدت عشق، چشم های خودشو درمی آره. این قصه ی اون دونفره. آقای اتفاقی بزرگ و ندیده ی دختریش.
4.0 €
ویژه
4.0 €